فــیـــــــــــــکــس !

گـاهى تـو ...
 گـاهى يـاد تـو ...
 گـاهى غـم تـو ...
 آخـر ايـن " تـو "
 كـار مـرا تـمـام مـيكنـد ...!


روزهـايي كـه " تـو "
 تـوشـون نـيـسـتـي ،
 حـيفـم مـيـاد زنـدگيـشـون كنـم ...



کـپـی نـکـن !
خـامـوش نـبـاش !

بـذار
احـسـاسـم هـمـیـن جـا بـمـونـه !
کـنـار خـودم و دلـتـنـگـیام ...

بند 40...

آيکـُن هاي ِ دختره



+رمز همونـــ قبلیـــ ...

ادامه نوشته

تولدت مبارک ...

آيکـُن هاي ِ دختره


+رمز همونـــ قبلیـــ ...

ادامه نوشته

بند 39 ...

آيکـُن هاي ِ دختره



+رمز همونـــ قبلیـــ ...

ادامه نوشته

بند 38 ...

آيکـُن هاي ِ دختره



+رمز همونـــ قبلیـــ ...

ادامه نوشته

بند 37 ...

آيکـُن هاي ِ دختره


+رمز همونـــ قبلیـــ ...

ادامه نوشته

بند 36 ...

آيکـُن هاي ِ دختره


+رمز همونـــ قبلیـــ ...

ادامه نوشته

بند 35 ...

آيکـُن هاي ِ دختره


+رمز همونـــ قبلیـــ ...

ادامه نوشته

اینـــ روزهایـــ منـــ ...


آيکـُن هاي ِ <br /><br />دختر پاستیلی

شیـشـه ای میـشکنـد ...
یـک نفـر می پـرسـد کـه چـرا شـیشـه شـکسـت ؟
یـک نفـر می گویـد : شـایـد رفـع بـلاسـت ،
دیگـری می گـویـد : شـیشـه را بـاد شـکسـت ؟
دل مـن سخـت شکـسـت ...
هیـچ کـس هیـچ نـگفـت ...
از خـودم می پـرسـم :
ارزش قـلـب مـن از شـیشـه یـک پنـجـره هـم کـمتـر بـود ؟



+این روزها آنقدر شکسته ام ،
 که عصا به دست راه میرود دلم !


+با یاد تو زندگی کردن چه کم خرج است ...
 نه خواب میخواهد ...
 نه خوراک !


+مسافرترین آدم دنیا هم
 دست خطی می خواهد که بنویسد برایش
 ” زود برگرد “
 طاقت دوری ات را ندارم  . . .


+فکر کنم
 به بوی عطر تو حساسیت دارم
 همین که در ذهنم می پیچد
 از چشمم
 اشک می آید ...


+گاهی اوقات باید خدا رو شکر کنی
 یا اصلا بغلش کنی و ببوسیش
 که به چیزی که یه روزی میخواستی نرسیدی ...


+گاهی مرا یاد کن
 من همانم که اگر ساعتی از من بیخبر بودی
 آسمان را به زمین میدوختی . . .


+وقتـی یه زن ســیگار کشید
 یعنــی دیگه گریه جواب نمیده ...
 و وقتی مــردی اشک ریخت
 بدون کار از ســیگار کشیدن گذشته . . .


+خدا يادش رفت روي جنس ظريف زن بنويسد؟!
 "مواظب باشيد شکستني است"


+حالم خوب است ...
  اما..
  دلم تنگ آن روزهایی شده
 که میتوانستم از ته دل بخندم !


+به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
 نان را تو ببر که راهت دراز است و طاقتت کوتاه ...
 نمک را بگذار برای من ...
 میخواهم این زخم همیشه تازه بماند ...


+تو + خاطراتـت + چـشـمانـت + دسـتانـت + لـبـخندت + اشـکـت ...
  چـــنــدنــفـــر بـــه یــک نـــفــــر؟!


+از من فاصله بگیر !
 هر بار که به من نزدیک میشوی
 باور میکنم که میتوان زندگی را دوست داشت ...
 از من فاصله بگیر !
 خسته ام از امید های کوتاه ...


+قرارمان فصل انگور ...
 شراب که شدم بیا !
 تو جام بیاور ...
 من جان ...


+پل روزگار امروزت را نشکن ...
 شاید فردا دلت برای برگشتن تنگ شود ...




+رها نوشت :
 هیِِـس !!!
 هیـچی نپـرس ...
 دلـم واسـه کـسی تنـگ شـده ...!
 و اون کسـی
 " خـودمـم " ...

بند 34 ...

آيکـُن هاي ِ دختره


+رمز همونـــ قبلیـــ ...
ادامه نوشته